یکی از مهمترین بحثهای کلیدی و چالش برانگیز در فرآیند سرمایهگذاری، ارزش گذاری استارت آپ است که در هنگام جذب سرمایه و سرمایهگذار مورد توجه قرار میگیرد. موضوع ارزشگذاری یکی از بزرگترین دغدغههای بنیانگذاران در مراحل ابتدایی استارتاپ است. تصور کنید که یک سرمایهگذار قصد همکاری با استارتاپ را دارد و هیچگونه اطلاعاتی از سودآوری و نقدینگی شرکت یا آینده استارتاپ ندارد. چگونه میتواند به ارزش استارتاپ پی ببرد؟ بعد از سرمایه گذاری در استارتاپ، چند درصد سهام به سرمایهگذار خواهد رسید ؟
روشهای متفاوتی برای ارزشگذاری کسب و کارها و استارتاپها وجود دارد. خبر خوب این است که قصد داریم تا در این مقاله، به بررسی نحوه ارزش گذاری استارتاپ و انواع آن بپردازیم. اگر شما هم در فکر پاسخگویی به سوالات فوق هستید، تا آخر مطالب همراه ما باشید.
مقاله پیشنهادی: راه اندازی استارتاپ
مفهوم ارزش گذاری چیست ؟
برای درک بهتر اهمیت ارزش گذاری استارتاپ، بهتر است که ابتدا با مفهوم ارزش گذاری آشنا شوید. متاسفانه گاهی اوقات، برخی مفاهیم به دلیل استفاده روزمره و بیش از حد، معنای واقعی خود را از دست میدهند. ارزش گذاری به خصوص در ارتباط با کسب و کار و استارتاپ از این دسته مفاهیم است.
توجه داشته باشید که تعاریف مختلفی در رابطه با مفهوم “ارزش” و “ارزش گذاری” وجود دارد. اما در علوم مالی و اقتصادی، منظور از ارزش، ارزش فعلی یک کسب و کار یا دارایی است. ارزش فعلی در حقیقت نشان دهنده ارزش ذاتی، ارزش منصفانه، ارزش بازار و ارزش اقتصادی است.
ارزش ذاتی به معنای ارزش واقعای کسب و کار با در نظر گرفتن ارزش تمامی داراییهای مشهود و نامشهود است. ارزش اقتصادی نیز حداکثر ارزشی است که خریداران برای دارایی یک کسب و کار قائل میشوند. ارزش بازار نیز به قیمت دارایی وسهام کسب و کار در بازا،ر براساس میزان عرضه و تقاضا، اشاره دارد و ارزش منصفانه گاهی با ارزش بازار جایگزین میشود. ارزش بازار و ارزش منصفانه تعاریف مشابهی دارند اما تفاوتهایی جزئی میان آنها وجود دارد. در حقیقت، ارزش منصفانه به قیمتی منطقی از دیدگاه سرمایهگذاران و فعالان بازار اشاره میکند.
سوالی که وجود دارد این است که منظور از ارزش گذاری استارت آپ دقیقا کدام ارزش است ؟ لازم به ذکر است که پاسخ این سوال به عوامل مختلفی مانند اطلاعات در دسترس و روشهای ارزش گذاری استارتاپ بستگی دارد. در ادامه مطالب به بررسی دقیقتر روشهای ارزشگذاری کسب و کارها خواهیم پرداخت. پس تا آخر مطالب ما را همراهی کنید.
دلایل ارزش گذاری استارتاپ چیست ؟
موسسان و صاحبین استارتاپ قبل از جذب سرمایه لازم است که بر سر ارزش استارتاپ با سرمایهگذار به توافق برسند. در حقیقت میتوان گفت که ارزش گذاری استارتآپ عاملی مهم برای تعیین میزان سهام سرمایهگذار و عاملی کلیدی برای پیشبرد مذاکرات طرفین معامله میباشد. به همین دلیل است که آشنایی با روش و نحوه ارزشگذاری از اهمیت بسیاری برخوردار است. از دیگر دلایل ارزش گذاری استارتاپ میتوان به موارد زیر اشاره کرد :
1. یافتن ارزش معامله
ارزش معامله در حقیقت قیمتی است که هر دو طرف بر سر آن توافق میکنند. افراد و نهادها در زمان معامله، یک ارزش به عنوان ارزش منصفانه در نظر میگیرند. این ارزش میتواند کمتر و یا بیشتر از ارزش ذاتی باشد.
2. جذب سرمایه
همانطور که میدانید سهم سرمایهگذاران براساس میزان و نسبت سرمایه که وارد استارتاپ میکنند، تعیین میشود؛ لذا شرکتها و استارتاپها باید در زمان جذب سرمایه و سرمایهگذار، ارزش گذاری شوند.
3. همکاری مشترک
تصور کنید که دو یا چند شرکت قصد به اشتراک گذاری منابع خود را دارند، در چنین شرایطی، ارزش گذاری استارتاپ و یا شرکت پیش نیاز میزان مشارکت طرفین میباشد. برای مثال، تصور کنید که ارزش یک استارتاپ در حال عادی و قبل از جذب سرمایه حدود 10 میلیارد تومان است. اکنون سرمایهگذار تصمیم دارد تا حدود 2 میلیارد در این استارتاپ سرمایهگذاری کند. بعد از ورود سرمایهگذار و سرمایه به استارتاپ، ارزش آن به 12 میلیارد میرسد. در نتیجه، سرمایه گذار صاحب 16 درصد سهام استارتاپ است.
4. ادغام و تملیک
زمانی که دو شرکت به دلیل گسترش فعالیتها و یا کاهش هزینهها تصمیم به همافزایی میگیرند، ادغام اتفاق میفتد. همچنین، تملیک به حالتی گفته میشود که یک شرکت تصمیم به خریداری اکثر و یا تمام سهام شرکت دیگر میگیرد و هدف آن کنترل کامل شرکت جدید است.
در زمان تملیک و ادغام شرکتها، برای تعیین ارزش معامله و میزان سهام هر دو طرف، لازم است که استارتاپ و شرکت ارزشگذاری شوند؛ زیرا احتمال دارد که در هنگام ادغام و تملیک، طرفین به جای پرداخت بهای معامله و پول نقد، مقداری سهام از سمت شرکت به سرمایهگذار واگذار شود. به همین دلیل است که برای آگاهی از ارزش دقیق سهام باید استارتاپ را ارزش گذاری کرد.
مقاله پیشنهادی: سرمایه گذاری خطرپذیر
انواع روشهای ارزشگذاری استارت آپ
ارزش گذاری استارتها به هیچ عنوان کار ساده و پیش پا افتادهای نیست. به خصوص زمانی که استارتاپ نوپا و نوظهور باشد و در مراحل اولیه فعالیت خود قرار داشته باشد. به همین خاطر است که روشهای ارزش گذاری استارتاپ بسیار متنوع و گسترده است. در این بخش قصد داریم تا معروفترین روشها را با یکدیگر بررسی نماییم.
شما میتوانید با استفاده از روشهای زیر، ارزش حدودی یک استارتاپ را به دست آورید. توجه داشته باشید که ارزش گذاری کسب و کارها نیازمند دانش، تخصص، تجربه و اطلاعات دقیق از جنبههای درونی کسب و کار میباشد.
انواع روشهای ارزش گذاری کسب و کار و استارتاپ به شرح زیر است:
1. ارزش گذاری کارت امتیازدهی
یکی از متداولترین روشهای ارزش گذاری استارتاپ، ارزش گذاری کارت امتیازدهی (Scorecard method) میباشد که توسط بیل پین (Bill Payne) طراحی شده است. این روش بیشتر در مراحل اولیه استارتاپ و زمانی که هنوز استارتاپ به درآمد زایی نرسیده است، کاربرد دارد.
روش ارزش گذاری کارت امتیازدهی در دسته روشهای کیفی و شهودی قرار دارد و با در نظر گرفتن میانگین ارزش استارتاپها و امتیاز استارتاپ، ارزش گذاری صورت میگیرد. برای مثال، توانایی و مهارت تیم مدیریت وزن بیشتری در مقایسه با سایر عوامل دارد.
به طور کلی، سرمایهگذار در هنگام سرمایه گذاری، چند عامل مهم مانند تیم مدیریت، تیم اجرایی، منحصر به فرد بودن ایده و … را امتیازدهی میکند و حاصل ضرب نمره در وزن هر عامل را با هم جمع میکند تا میانگین امتیازها را محاسبه نماید. مثلا، امتیاز یک استارتاپ حدود 80 درصد است و میانگین ارزش گذاری استارتاپ برابر 1.5 میلیارد تومان میباشد؛ لذا ارزش استارتاپ تقریبا 1.2 میلیارد تومان خواهد بود.
مراحل ارزش گذاری استارتاپ با روش کارت امتیازدهی به شرح زیر است :
- محاسبه میانگین ارزش استارتاپ، قبل از جذب سرمایه استارتاپهای مشابه به عنوان مبنا برای مقایسه
- مشخص نمودن فاکتورهای مقایسه و وزندهی به آنها براساس اهمیت هریک از عوامل
- امتیازدهی به هریک از فاکتورهای استارتاپ با هدف تعیین امتیاز نهایی
- محاسبه ارزش نهایی استارتاپ
2. ارزش گذاری دیو برکاس
همانطور که قبلا هم ذکر کردیم، روشهای ارزش گذاری استارتاپها بسیار متنوع است. یکی دیگر از روشهای رایج و محبوب ارزش گذاری، روش برکاس است. شاید برایتان جالب باشد که این روش توسط یکی از موفقترین سرمایهگذاران فرشته در سال 1990 ابداع و نام گذاری شد. در این روش به سادگی و بدون نیاز به اطلاعات مالی شرکت و یا استارتاپ میتوانید ارزش آن را ارزیابی کرده و تخمین بزنید. تنها چیزی که برای ارزش گذاری استارت آپ به روش دیو برکاس نیاز دارید، چند شاخص کلیدی زیر است :
- ایده
- نمونه اولیه محصول و تولید
- تیم مدیریت
- شراکتهای راهبردی
- فروش
برای مثال، فرض کنید که یک استارتاپ نوظهور در هر یک از شاخصهای فوق دارای امتیاز قابل توجهی است. برای مثال، امتیاز آن در چهار شاخص اول برابر با 0.5 میلیون دلار و در شاخص آخر حدود 0.3 میلیون دلار است. بنابراین، ارزش استارتاپ برابر با 2.3 میلیون دلار خواهد بود.
3. روش ارزش گذاری هزینه تاسیس
از دیگر روشهای ارزش گذاری استارتاپ میتوان به روش هزینه باز تاسیس (Cost to duplicate method) اشاره کرد. بسیاری از افراد در هنگام راه اندازی استارتاپ، قصد دارند تا به مرحلهی قابل قبول برسند و هرچه زودتر به مرحله فروش و درآمدزایی دست پیدا کنند.
زمانهایی وجود دارد که استارتاپ شکست میخورد. در چنین مرحلهای از روش هزینه باز تاسیس برای ارزش گذاری استارتاپ استفاده میشود. جالب است که بدانید براساس روش فوق، مشخص میشود که سرمایهگذار حاضر نیست مبلغی بیش از اندازه برای استارتاپ هزینه کند؛ زیرا در حال حاضر استارتاپ در شرایط مناسبی قرار ندارد. در حقیقت این روش مناسب استارتاپی است که بنیانگذار آن قصد فروشش را دارد.
براساس این روش ارزش گذاری، ارزش استارتاپ برابر است با تمامی هزینههایی که تا به امروز برای شروع فعالیت و تداوم فعالیتهای استارتاپ صرف شده است. هزینههایی که برای راهاندازی استارتاپ صرف میشود، عموما تبدیل به داراییهای استارتاپ مانند زمین ساختمان، داراییهای معنوی، دفتر، سرور، تجهیزات اداری، لوازم و… خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای ارزش گذاری استارتآپ با روش هزینه باز تاسیس نیاز به فردی ماهر و متخصص است. علت آن هم این است که تعیین ارزش استارتاپ و شرکتها کاری بسیار دشوار و وقتگیر خواهد بود.
4. روش ارزشگذاری تجمیع عوامل ریسک
روش تجمیع عوامل ریسک (Risk factor summation method) یک نسخه اولیه و ابتدایی از روش برکاس است و اولین بار توسط گروه سرمایهگذاری ” Ohio TechAngels ” معرفی و نام گذاری شد. این روش ارزش گذاری استارتاپ براساس 10 عامل ریسک بررسی میشود. به گونهای که هرچه ریسکهای استارتاپ بیشتر باشد، آن کسب و کار، ارزش کمتری خواهد داشت.
عوامل ریسک به شرح زیر است :
- ریسک مدل درآمدی
- ریسک مدیریتی
- ریسک مقیاس پذیری
- ریسک قانونی
- ریسک اقتصادی
- ریسک رقابت
- ریسک نمونه اولیه محصول
- ریسک اندازه بازار
- ریسک خروج سرمایهگذار
- ریسک وجود نمونههای مشابه خارجی
توجه داشته باشید که با توجه به شرایط و موقعیت استارتاپ میتوان ریسکهای دیگری را هنگام ارزش گذاری دخیل کرد. در این روش ارزش گذاری، تاثیر مثبت و منفی عامل ریسک بر روی عملکرد آینده استارتاپ، امتیازی بین -2 تا +2 خواهد داشت و این امتیاز به هریک از عوامل ریسک اطلاق خواهد شد. برای مثال، یک استارتاپ دارای ریسک مدیریتی با امتیاز 2 و ریسک رقابت با امتیاز -1 و ریسک اقتصادی با امتیاز 0 است. در آخر، مجموع امتیازات تمام عوامل با یکدیگر جمع شده و در 250 هزار دلار ضرب میشود. سپس رقم بدست آمده با میانگین ارزش استارتاپ پیش از جذب سرمایه جمع میشود.
نکتهای که وجود دارد این است که برای ارزش گذاری استارتآپ به روش تجمیع ریسک باید اعداد و ارقام فوق را به اعدا و ارقام ایران تعدیل سازی کنیم.
5. روش ارزشگذاری سرمایهگذار خطرپذیر
در این روش، ارزش استارتاپ بعد از جذب سرمایه برابر است با ارزش نهایی تقسیم بر بازده مورد انتظار سرمایهگذار؛ لذا ارزش استارتاپ در روش سرمایه گذار خطرپذیر (VC method) به بازده مورد انتظار سرمایهگذار بستگی دارد. به همین دلیل است که به این روش، روش ارزش گذاری ” سرمایهگذاری خطر پذیر” میگویند.
برای ارزش گذاری استارتاپ براساس روش فوق باید ارزش نهایی استارتاپ را براساس اطلاعات شرکت، معاملات ادغام و تملیک استارتاپهای مشابه، عرضههای اولیه و … محاسبه نمود.
مقاله پیشنهادی: روش های جذب سرمایه برای استارتاپ
سخن پایانی
در مطالب فوق، مهمترین و محبوبترین روشهای ارزشگذاری استارتاپ مورد بررسی قرار گرفت. توجه داشته باشید که هریک از روشهای فوق مزایا و معایب منحصر به فرد خود را دارد و مهم است که بدانید در چه زمان و از کدام روش باید استفاده کنید؛ زیرا سرمایهگذارها ممکن است که یک روش را مناسبتر از روش دیگر بدانند. اما نکتهای که باید در نظر بگیرید این است که میزان تجربه و تبحر تیم ارزشگذار تاثیر زیادی در نزدیک بودن ارزش گذاری واقعی به عدد ارزش گذاری شده دارد.